سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آیه های زندگی

اقرا باسم ربک الذی خلق

 

سؤال: آیا تشبیه بعضی انسان ها به حیوان در قرآن جسارت و ناسزاگویی نیست؟

 

پاسخ : با نگاهی به منافع حیوانات و عملکرد بعضی انسان­ها، تشبیه ?اولئک کالانعام بل هم اضل?1 را حق و منطقی می یابیم؛ گرانترین لباس انسان، ابریشم، از حیوانات است. مهم ترین غذای انسان، شیر و عسل  گوشت و ماست از حیوانات است. حیوانات وسیله بارکشی و شخم زدن و منبع درآمد و اشتغال هستند. تمام کارخانه های پشم ریسی، چرم سازی، لبنیاتی و مرغداری و دامداری ها کارشان به حیوانات وابسته است. حیوانات بعضی معلم بشرند. کلاغ، دفن مرده را به فرزند آدم و نسل او آموخت. بعضی گزارشگر انبیا می شوند؛ هدهد، گزارش انحراف مردم سبأ را نزد حضرت سلیمان آورد. بعضی محافظ انبیا می شوند؛ تار عنکبوت، پیامبراسلام(ص) را در غار حفظ کرد. حیوانات قابل تربیت و آموزش هستند. حتی حیوانات آزار دهنده مثل مار، تنها کسانی را میگزند که به آنها نزدیک شده باشند. با توجه به مطالب فوق، آیا انسان هایی که از دور مردم آزاری می کنند و مناطق دوردست را بمباران و موشک باران می کنند، از مار بدتر نیستند؟ افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه
می کنند و به خاطر رسیدن به هوسهای بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند، از حیوانات بدتر نیستند؟ آدم هایی که یک تنه صدها پرونده جرم و جنایت دارند، از درنده ترین حیوانات پست تر نیستند؟ ... واقعاً در مورد اینطور آدما باید گفت:«بیچاره حیوانات»!!!

 

پی نوشت :

1. اعراف/179.



نوشته شده در جمعه 92 اردیبهشت 13ساعت ساعت 6:47 عصر توسط حسین مرادی نژاد| نظر بدهید

شرح فرازهایی از دعای عهد

عهد

 

«اللَّهُمَّ إِنِّى اُجَدِّدُ لَهُ فِى صَبِیحَةِ یَوْمِى هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ اَیَّامِى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِى عُنُقِى؛ خدایا! من در صبحگاه امروز و هر روز ـ تا زمانی که زنده ام ـ تجدید می کنم عهد و عقد و بیعت را برگردنم

از جمله معانی «عهد» اقرار و اعتراف است.(1)

« عقد» به معنای پیمان جهت حتمی شدن قرار داد و یا اطاعت است. (2)

« بیعت»  به معنای اطاعت وانقیاد است.

کاربرد این سه کلمه، اشاره به تعهد و قرار همه جانبه با امام زمان(عج) است که در محضر الهی به آن متعهد می شویم. این پیمان هم قلبی است (عهد) و هم بر آن تأکید می شود (عقد) و هم بر اطاعت و انقیاد از آن حضرت تصریح می شود (بیعت).

«لا اَحُولُ عَنْهَا وَ لا اَزُولُ اَبَداً؛ از آن پیمان بر نمی گردم و هیچگاه از پا نمی نشینم

«حول» به معنای گردش و از حالی به حال دیگر شدن است.

«زوال» رو به اضمحلال و سکوت و سکون رفتن است.

من در مسیر این عهد و پیمان، نه دچار دگرگونی می شوم که از درون تغییر کنم و نه به جهت سختی ها و شرایط بیرونی سست می شوم و از حرکت باز می ایستم.

 

ارزش وفای به عهد

وفای به عهد، از جمله ویژگی های م?منان است.(3)

در قرآن مجید بارها از وفا کنندگان به عهد، تمجید و عهدشکنان مورد انتقاد و توبیخ قرار گرفته اند. (4)

پیمان شکنی موجب لعنت الهی دانسته شده است. (5)

پیمان و بیعت با امام زمان(عج) در حقیقت پیمان و بیعت با خداوند است.

بیعت با ولیّ الهی در روی زمین، بیعت با خداوند است. البته به همان میزان که بیعت با ولیّ خداوند ارزشمند و وفای به آن ضروری است؛ نقض و تخلّف از عهد و پیمان، پیامدی سخت و فرجامی ناپسند دارد

در بیعت رضوان، مسلمانان در حدیبیه و در شرایط سخت و خطرناک با پیامبر(صلی الله علیه و آله)  پیمان بستند، پس از آن پیمان ، از جانب خداوند این آیه نازل شد: «کسانی که با تو بیعت کردند، بدون تردید با خداوند بیعت کردند».(6)

بیعت با ولیّ الهی در روی زمین، بیعت با خداوند است. البته به همان میزان که بیعت با ولیّ خداوند ارزشمند و وفای به آن ضروری است؛ نقض و تخلّف از عهد و پیمان، پیامدی سخت و فرجامی ناپسند دارد.

هر مقدار که طرف عهد و پیمان مقتدرتر، نیرومندتر و عظیم تر باشد، گناه نقض پیمان با او نیز بزرگ‌تر است. اگر در این دعای شریف، در محضر الهی با امام زمان(عج)  عهد و پیمان می بندیم و بر آن تأکید می کنیم؛ باید مراقب باشیم تا مبادا مصداق این آیه شویم که: « ای اهل ایمان! چرا چیزهایی می گویید که خود عمل نمی کنید؟ نزد خداوند خشم بزرگی است که بگویید آنچه را عمل نمی کنید». (7)

 

مفاد عهد و پیمان

«اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى مِنْ اَنْصَارِهِ وَ اَعْوَانِهِ؛ خدایا! مرا از یاوران و کمک دهندگان او قرار بده

ناصر کسی است که با تمام وجود، در یاری پیشوای خود بکوشد و همواره در صدد باشد که از راه های ممکن، امام خود را یاری برساند.

«عوان» کسی که در کارها به کسی کمک کند. «ناصر» و «عوان» گرچه معنایی نزدیک به هم دارند؛ ولی نصرت معنای وسیع‌تری دارد.

عهد

 

«نصرت» یاری گسترده و همه جانبه است و «عوان» پشتیبانی موردی و مقطعی است.

«وَ الذَّابِّینَ عَنْهُ؛ و از دفع کنندگان از او باشم

 

«ذبّ» به معنای«دفع» است؛ یعنی، خدایا! مرا از مدافعان آن حضرت قرار بده.

دفاع کردن از شخص، ابعاد مختلفی دارد؛ گاه بایستی دشمن را از او دور کرد و گاه باید به دفاع از اندیشه او پرداخت و به هجومی که علیه تفکر او صورت می‌گیرد، پاسخ داد. بنابراین، دفاع گاه از شخص است و گاه از فکر؛ گاه در عرصه سیاست و گاه در عرصه اقتصاد و البته کسی که می خواهد از امام خویش دفاع کند، بایستی روش‌های هجوم دشمن را بشناسد، تا بتواند به دفاع مناسب اقدام نماید.

 

 

 

«وَ الْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِى قَضَاءِ حَوَائِجِهِ؛  و از کسانی باشم که در بر آوردن خواسته‌های او شتاب ورزم

در این جمله نه تنها از خدا می‌خواهیم که ما را از مدافعان حضرت مهدی(عج)  قرار دهد؛ بلکه از او  می‌طلبیم که ما را از کسانی قرار دهد که در برآوردن خواسته‌های آن حضرت، بر دیگران پیشی بگیریم.

 

نصرت خداوند

خداوند حتما دین و ولیّ خود را یاری خواهد کرد:

« لازم کرده است خداوند که حتماً من و رسولانم غالب خواهیم گشت». (8)

در این مسیر عده ای این توفیق را می‌یابند که یاور خدا و ولیّ او باشند هر کس در این مسیر باز بماند، دیگری جای او را خواهد گرفت.

« به زودی خداوند مردمی را به صحنه می‌آورد که آنها را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند». (9)

پس در یاری آن حضرت باید شتاب کرد و بر دیگران سبقت گرفت: مبادا از این فیض بزرگ محروم بمانیم!

«والْمُمْتَثِلِینَ لاَِوَامِرِهِ وَ الُْمحَامِینَ عَنْهُ؛ مرا از کسانی قرارده که از او اطاعت و از او حمایت و دفاع کنم».

مهم ترین عنصر در یاری و دفاع از امام زمان(عج) ، اطاعت از فرمان های آن حضرت است: چه اینکه اگر اطاعت در کار نباشد، اهداف آن حضرت محقق نشده و ادعاها، گفتاری پوچ خواهد بود.

امام زمان

 

یاری امام(عج) در ایام غیبت

س?ال: آیا دفاع و اطاعت از حضرت در زمان غیبت کبری ممکن است؟

پاسخ: حضرت مهدی(ع ‍ ج) گرچه در پس پردة غیبت است؛ ولی هم دفاع از آن حضرت میسر است و هم اطاعت کسی که از عقیده امامت بویژه امامت حضرت بقیت الله(عج) دفاع می‌کند و در راه نشر آن می کوشد، در حقیقت مدافع حضرت و یاری کننده او است.

همچنین کسی که از فرمان های قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) اطاعت می کند. از امام زمان(عج)  اطاعت کرده است.

«السَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ؛و ما را از پیشی گیرندگان به انجام خواسته او قرار ده

پیشی گرفتن بر دیگران در کارهایی ناپسند شمرده شده و در اموری پسندیده دانسته شده است. سبقت برای گناه و به دست آوردن دنیا ناپسند است؛ ولی شتاب برای امور خیر، پسندیده و بر آن تأکید شده است:

« کسانی که از بیم پروردگارشان ترسانند و کسانی که به آیات پروردگارشان م?من هستند، و کسانی که به پروردگارشان شرک نمی ورزند و کسانی که به‌جا می آوردند آنچه را انجام می دهند در حالی که دل هایشان بیمناک است، چون به جانب پروردگارشان باز می گردند، آنانند که در امور خیر شتاب می ورزند و در آن بر دیگران پیشی می گیرند». (10)

مهم ترین عنصر در یاری و دفاع از امام زمان(عج) ، اطاعت از فرمان های آن حضرت است: چه اینکه اگر اطاعت در کار نباشد، اهداف آن حضرت محقق نشده و ادعاها، گفتاری پوچ خواهد بود

آری، کسانی در قله ایمان و کمال قرار دارند که در انجام خواسته ولیّ خود درنگ نمی ورزند؛ بلکه سعی بر آن دارند که از دیگران در تحقق خواسته مولای خود سبقت بگیرند.

«وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ و مرا از جمله کسانی قرار ده که در برابر او شهادت را در آغوش کشم

شهادت منزلتی است بسیار بزرگ که معدودی از امت اسلام، به آن راه می یابند. تعدادی از این شهیدان در حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیهم السلام) به شهادت رسیده اند.

روشن است که شهادت در کنار امام(عج) با دیگر صحنه ها تفاوتی آشکار دارد.

بالاترین توفیق، درک فیض شهادت در رکاب حضرت ولیّ عصر(عج) است؛ چرا که در حضور آن حضرت همه انگاره ها رخت بر بسته و چشمه زلال حقیقت خود را آشکار می سازد.

شهید در چنین صحنه ای با اطمینان و بلکه با یقین، بر گلبرگ شهادت بوسه می زند.

از دیدگاه قرآن، شهیدان حیات حقیقی دارند. (11)

و به آنان نباید مرده گفت. (12)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «برتر از هر نیکی، نیکی دیگری هست تا آنجا که شخص در راه خدا کشته شود که بالاتر از آن نیکی نیست». (13)

در زیارت امام حسین(علیه السلام) می خوانیم:

« کاش من با شما بودم و در کنار شما به رستگاری بزرگ می رسیدم!»(14)

پس شهادت فیض بسیار بزرگی است، اما بزرگ تر از آن این که، این فیض در محضر امام زمان(عج) صورت پذیرد.

 

پی نوشت:

1. مجمع البحرین، ماده عهد.

2. لسان العرب، ماده بیع.

3. م?منون/ 8.

4. رعد/ 25.

5 . مائده / 13.

6. فتح / 10.

 

 



نوشته شده در سه شنبه 92 اردیبهشت 10ساعت ساعت 12:47 عصر توسط حسین مرادی نژاد| نظر بدهید

 

قرآن کریم,آیه,زندگی, آیه های زندگی

بسم رب المهدی

انسان یا بدون آفریننده و خود به خود به وجود آمده و یا خود آفریننده خویش بوده و یا آفریننده دیگری داشته است. این که انسان خود آفریننده خود باشد قطعا و مسلما به حکم عقل باطل است، زیرا هیچ پدیده ممکنی خود به خود به وجود نمی آید؛ و این نیز که خود خالق خویش باشد و یا موجوداتی مثلِ او خالقش باشند به حکم عقل باطل است؛ زیرا اولا، اگر چنین بود، لازم می آمد که انسان از ازل وجود داشته باشد و ثانیا، اگر خود خالق خویش بود، همه کمالات و زیبایی ها را در خود قرار  می داد و نقایص و مرض ها و مرگ را از خود دور می کرد، حال آن که چنین نیست. پس باید پذیرفت که آفریننده انسان از جنسِ او یا موجودی شبیه او نیست.

ذات نــــایافته از هستی بخش      کی تواند که شود هستی بخش



نوشته شده در دوشنبه 92 اردیبهشت 9ساعت ساعت 12:55 عصر توسط حسین مرادی نژاد| نظر

 ارزش انسـان بـه عقـل، فکـر، ایـمان، اخلاص، علم، عمل، رشد و انتخاب احسن اوست. اما برای هریک از  این کمالات، آفاتی است که اگر آفریدگار هستی، انسان را به حال خود واگذارد و پیامبران را به یاری او نفرستد،گرفتار انحرافات گوناگون خواهد شد:

شیطنت های خود را عاقلانه می پندارد؛ فکر خود را در موارد بیهوده بکار می برد؛ گرفتار باورهای نادرست می شود و به جای حق به انواع باطل می گراید؛ در عمل، راه مستقیم را وانهاده، به راههای انحرافی می رود؛ به جای آموختن علم مفید، به سراغ دانستنیهای بی سود و زیان مند می رود؛ هر روز بر آمار مفاسد و آلودگی های خویش می افزاید و بجای انتخاب احسن در گزینش دوست، همسر، شغل و سایر امور شخصی، اجتماعی و سیاسی،در پی هوس های خود یا دیگران می افتد که عاقبت سر از حسرت و خسارت درمی آورد.

برخلاف گمان ما، پیشرفـت صـنعت و فنــاوری و گـستـرش مراکز علمی و دانشگاهی و ارتباطات مـاهـواره­ای و ایـنتـرنتی و افزایش آمار محققان و دانشمندان در رشته­هـای مختلف، عدالت، امنیت، صداقت، امانت، وفاداری، جوانمردی، ایثـار و امثال آن را  برای بشر به ارمغان نیاورده است.

چه بسیار افرادی که از وسایل ارتباطی گوناگون بهره­مندند، اما رابطه صمیمی ندارند. ابزار ارتباط هست، اما خود ارتباط نیست. چه بسیارند کسانی که هر روز بر دانششان افزوده می­شود، اما بر سوز و عشق آنها برای خدمت به دیگران، هیچ؛ حتی از یک سلام به دیگران دریغ می کنند.

هر روز که از عمر جهان می گذرد، بشر هرچه بیشتر به نیاز خویش به ارتباط با خداوند، وحی نبوت و کتاب آسمانی پی می­برد. در این میان، قرآن، کتاب آسمانی مسلمانان و واپسین راهنمای بشر، کارآمدترینِ کتابها برای سعادت و بهروزی است. که در تمام شئون زندگی انسان سخن ها دارد.

کتابی که کرامت واقعی را به انسان عطا می کند؛ که در آن هیچ انحرافی نیست ?غیر ذی عوج?1؛ کتابی که یکسره نور است:?انزلنا الیکم نورا مبینا?2؛ نوری که هرگز خاموش نشود و انسان را از ظلمات جهل، شرک و تفرقه نجات دهد؛ کتابی که بر علم و تزکیه انسان بیفزاید:?یزکیهم و یعلمهم?3 ؛ کتابی که سراسر شفاست4 و درمان دردهای فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.

کتابی که هرچه دنیای علم پیشرفت می کند، شکوفاتر شده و صاحب آن با صراحت به همه مخالفان در طول تاریخ اعلام کرده که هرگز نمی توانید مثل قرآن و حتی مثل یک سوره آن را بیاورید؛ حتی اگر از همه مغزهای متفکر که در اختیار دارید، دعوت کنید.5

کتابی که در جامعیت از ساده ترین تا مهم­ترین مسائل را برای ساده ترین تا دانشمندترین افراد مطرح کرده و انسان را به تواضع و خشوع وامی دارد.

به عنوان نمونه، درباره سخن گفتن و روش آن، دستورات زیبایی در قرآن آمده که با هم می خوانیم:

ـ با مردم به نیکی سخن بگویید، دوست باشند یا دشمن:?قولوا للناس حسنا?6

ـ کریمانه سخن بگویید: ?قولا کریما?7

ـ سخن باید محکم و مستدل باشد: ?قولوا قولا سدیدا?8

ـ نرم و متین باشد: ?قولا لینا?9

ـ پسندیده باشد: ?قولا معروفا?10

ـ گویا و رسا باشد: ?قولا بلیغا?11

ـ از بهترین کلمات باشد: ?یقولوا التی هی احسن?12

ـ صادقانه باشد، نه منافقانه: ?لم تقولون ما لا تفعلون?13

 

مهجوریت قرآن

امروزه قرآن حتی در میان مسلمانان مهجور است؛ بعضی توان تلاوت آن را ندارند، بعضی نمی خوانند، بعضی از اسرار و نکات آن محروم اند و بعضی بدان عمل نمی کنند. این مهجوریت، شکایت پیامبر(ص) را در قیامت به دنبال دارد که می فرماید: « پروردگارا همانا قوم من این قرآن را کنار زدند.»14

باید بدانیم که قرآن، فقط کتاب تلاوت و تجوید و حفظ و مسابقه و زینت سفره عقد و روی سر مسافر و وسیله سوگند و بر سر قبور خواندن و در مراسم افتتاحیه برای جمع شدن دعوت شدگان و امثال آن نیست. گرچه این امور، نشانه حضور قرآن در صحنه زندگی مردم و احترام آنان به قرآن و مقدس شمردن آن است و قرآن نیز خود به تلاوت آن دستور داده و به زیاد خواندن آن توصیه کرده است؛ حتی نگاه به قرآن عبادت شمرده شده و دست بی وضو گذاشتن به آن تحریم شده است، اما تمام این امور عبورگاه است نه توقفگاه.

قرآن مجموعه ای از آیات است و آیه به معنای نشانه است. نشانه برای نشان دادنِ راه است که انسان راه را برود، نه آنکه پای نشانه بنشیند!

آنچه از تلاوت و ترتیل و تجوید مهم تر است، تدبر و تفکر در آیات برای حرکت در مسیر الهی است. خداوند تدبر در قرآن را لازم شمرده و کسانی را که اهل تدبر نیستند، توبیخ کرده است:?افلا یتدبرون القرآن علی القلوب اقفالها?15؛ آیا بر دل ها قفل خورده است که در قرآن تدبر نمی کنند؟

دستور تدبر برای همه عصرها و نسل هاست تا کسی گمان نکند همه نکات قرآن را پیشینیان فهمیده اند و دیگر جایی برای تدبر و تأمل نیست. قرآن باید محور عقیده و عمل و اخلاق و سیاست و اقتصاد و جنگ و صلح و قانون و روابط ما باشد.

قرآن را باید همانند نماز به پا داشت. خداوند درباره اهل کتاب می فرماید:« اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را که به سوی آنان نازل شده، به پا دارند، از هر سو نعمت ها بر آنان سرازیر می شود.»16

با اینکه قرآن نااهلان را به حیوان و جماد تشبیه کرده و کلماتی نظیر :?کمثل الحمار?17، ?کمثل الکلب?18، ?کالانعام?19 و ?کالحجاره?20 درباره آنان به کار برده است؛ ولی درباره کسانی که کتاب آسمانی را به پا نمی دارند، می فرماید:

?یا اهل الکتاب لستم علی شئ حتی تقیموا التوراة...?21؛ ای اهل کتاب، هیچ و پوچید مگر آنکه کتاب آسمانی را به پا دارید.

راستی آیا ما قرآن را به پا داشته ایم؟ آیا راه و روش زندگی ما بر اساس قرآن است؟ کدام فرزند را سراغ دارید که وصیتنامه پدرش را نخوانده باشد؟ چرا ما توصیه های خالقمان را نمی خوانیم و در آن تأمل نمی کنیم؟

پی نوشت ها :

1. زمر/28.        2. نساء/174.      3. جمعه/2.      4. یونس/57.     5. یونس/38.

6. بقره/83      7. اسراء/23.      8. نساء/9.      9. طه/44.          10. بقره/235.

11. نساء/63.     12. اسراء/53     13. صف/2     14. فرقان/30.      15. محمد/24.

16. مائده/66.    17. جمعه/5.      18. اعراف/176     19. اعراف/179.     20. بقره/74.

21. مائده/68.



نوشته شده در یکشنبه 92 اردیبهشت 8ساعت ساعت 11:17 صبح توسط حسین مرادی نژاد| نظر بدهید

بسم رب المهدی

آیه های زندگی

فاطر در لغت به معنای خالقی اس که بدون نمونه می آفریند و نیز به معنای شکافنده است؛ و چون به هنگام خلقت آسمان ها و زمین،اولا، آفرینش بدون نمونه قبلی بود و ثانیا، گویی پرده تاریکِ نیستی شکافته شد و نور هستی در آسمان ها و زمین آشکار گشت؛ این واژه درباره خلقت آن ها به کار رفته است؛ یا اینکه اشاره ای است به این یافته جدید ستاره شناسان که همه کرات و منظومه ها در روز اول به صورت توده ای بزرگ و به هم پیوسته بود که بر اثر حرکت به دور خود و نیروی گریز از مرکز، شکافته شد و قطعاتی از آن به خارج پرتاب شد و منظومه ها و کهکشان ها و ثوابت و سیارات به وجود آمد.
قرآن فرموده است که نگاه به آسمان و زمین و تفکر در آفرینش آن ها هرگونه شک و تردید را درباره وجود خداوند از دل می زداید.
امام حسین (ع) درباره بدیهی بودن شناخت خدا در دعای ((عرفه)) چنین عرضه داشته اند: ((چگونه چیزی که خود در هستی اش کحتاج توست می تواند دلیل وجود تو باشد؟ آیا پدیدارتر و آشکارتر از تو چیزی هست که آن روشن کننده هستی تو باشد؟ ای خدا، تو کی نبودی تا به دلیل بر بودنت محتاج باشی؟ کی دور بوده ای تا آثار و آفرینشت تو را به ما نزدیک و آشنا کند؟ کور باد آن چشمی که تو را مراقب خود نبیند...))



نوشته شده در شنبه 92 اردیبهشت 7ساعت ساعت 12:33 عصر توسط حسین مرادی نژاد| نظر بدهید

مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin